بهترین وبزرگترین سایت تفریحی ایران

بهترین وبزرگترین سایت تفریحی ایران

بهترین وبزرگترین سایت تفریحی ایران

بهترین وبزرگترین سایت تفریحی ایران

ضرب المثل های فارسی و معادل انگلیسی

برخی از ضرب المثل های ایرانی به همراه معادل انگلیسی آنها

بى خبرى , خوش خبرى
No news is Best news

شتر دیدى , ندیدى
You see nothing, You hear nothing

عجله کار شیطان است
Haste is from the Devil

کاچى به از هیچى
Somthing is better than nothing

گذشتها گذشته
Let bygones be bygones

مستى و راستى
There is truth in wine

نوکه اومدبه بازار کهنه شد دل آزار
Out with the old,in with the new

هر فرازى را نشیبى است
High places have their precipices

هرکه ترسید مرد ,هرکه نترسید برد
Nothing venture , nothing have

همه کاره و هیچکاره
Jack of all trades and master of none

ارزان خرى , انبان خرى
Dont buy everything that is cheap

آشپز که دوتاشدآش یا شورمیشه یا بینمک
Too many cooks spoil the broth

انگار آسمون به زمین افتاده
It is not as if the sky is falling

اندکى جمال به از بسیارى مال
Beauty opens locked doors

آدم عجول کار را دوباره میکنه
Hasty work, Double work

آدم دانا به نشتر نزند مشت
A wise man avoids edged tools

آدم زنده زندگى مى خواد
Live and let live

آدم ترسو هزار بار مى میره
Cowards die Many times Before Their Death

کس نخاردپشت من جزناخن انگشت من
you want a thing done,do it yourself

آب رفته به جوى باز نمى گردد
What is done can not be undone

آب از سرش گذشته
It is all up with him

آب ریخته جمع شدنى نیست
Dont cry over the spilled milk

آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
we seek water in the sea



ده نکته از ابداع کننده واژه وبلاگ برای افزایش بازدید سایت شما

ده نکته از ابداع کننده واژه وبلاگ
ده سال پیش (۱۷ دسامبر ۱۹۹۷) برای نخستین بار جورن بارگر (Jorn Barger) واژه وبلاگ (Weblog) را برای لیستی از لینکهایی که در حین وبگردی ها توجهش را جلب کرده بودند، بکار برد.
حالادر آستانه دهمین سالروز این اتفاق، وی ده نکته از تجاربش در زمینه بلاگ نویسی را برای آنهایی که به تازگی وبلاگ نویسی را آغاز میکنند، لیست نموده است:

«تصوّر من در سال ۱۹۹۷ از وبلاگ، پدیده ای بود برای شفاف سازی بیشتر در وب. که هر وبلاگ در شبکه های پیچیده اینترنتی، لیستی خواهد بود از لینکهایی که نگارنده اش در حین وب گردی آنها را بهترین یافته است. سالهای ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ برای من دوران طلایی وبلاگها بودند. درست زمانی که من اصول زیر را فرا گرفتم:

- یک وبلاگ به معنی کامل کلمه، لیستی است از لینکهایی که شما میخواهید ذخیره شان کنید، یا آنها را به اشتراک بگذارید. (از همین رو در حقیقت del.icio.us سیستم وبلاگ نویسی مناسبتری است از Blogger).
- شما لینکها را به افکار و پستهایتان و هر کجای دیگر میتوانید اضافه کنید… اما چنانکه در وبلاگتان، تعداد پستها بیش از لینکهاست، پس شما نیاز دارید که برخی چیزها را بیاموزید.
- اگر شما قبل از نگاشتن پست، کمی وبگردی کنید، در اکثر مواقع، ایده هایتان ساخت یافته تر خواهند شد.
- اگر صادقانه، خودتان باشید، بر جذابیت لینکهایی که در وبلاگ میگذارید افزوده خواهد شد. خوانندگانتان نیاز دارند که شما را خوب بشناسند.
- همیشه برای لینکهایی که میگذارید، عنوان وبلاگ نویسنده را هم ذکر کنید. (یا حداقل مطمئن شوید که توضیحات شما برای لینک، آنقدر کافی هست که خوانندگان دوباره صفحه ای را که قبلاً دیده اند، باز نکنند.)
- همیشه به لینکهایتان، صفات توصیفی بیافزایید، تا خواننده واکنش شما را به لینکها بداند. (مثلاً عالیست، جالب بود، و…)
- به منابعی که شما را به مطلبی راهنمایی کرده اند، اشاره کنید. با این کار برای خوانندگانتان امکان اتصال به سرچشمه را فراهم می آورید.
- مراقب "gotchas" (فرمتینگ جادویی، فایلهای طویل و…) باشید! لینکهای مهم و اصلی را بین، لینکهای غیرضروری گم نکنید.
- تعدادی از نویسندگان یا افراد محبوب تان را انتخاب کنید و یک Google News Feed از نوشته ها یا اخبار مربوط به آنها بسازید و آنرا در وبلاگتان به نمایش بگذارید تا خوانندگانتان هم در جریان نوشته ها و اخبار آنها قرار بگیرند.
- لینکهای مورد علاقه تان را بارها و بارها منتشر کنید، تا افرادی که اولین بار آنرا از دست داده اند، هم شانس دیدن آنرا داشته باشند

هک بدون برنامه

بخونید و حال کنید



مطلبی که در اینجا میخوانید یکمی پیچیده است بنابراین اصلا نگران نباشید گام به گام با این متن پیش بروید سعی میکنم خیلی ساده عنوان کنم اصلا نگران نباشید
خلاصه کاری که ما میکنیم این است که ما با کارهای زیر میخواهیم به ویندوز 2000 یا ایکس پی حمله کنیم از بیرون دستگاه بدون اینکه به قربانی فایلی بدیم اجرا کنه یا هر ارتباط دیگری با قربانی داشته باشیم یعنی میخوایم خیلی حرفه ای نه مثل این هکر های تازه کار که تروجان میدن به مردم خیلی حرفه ای خودمان میخوایم یک پورت روی دستگاه قربانی باز کنیم بدون اینکه حتی یک کلمه هم با قربانی حرف بزنیم خوب حالا که فهمیدید چیکار میخوام بکنیم من یکبار دیگه هم خلاصه بگم یک ای پی انتخاب میکنید و بعد هکش میکنید اولین کاری که میکنیم این است که ای پی مورد نظر یا همان قربانی را برای باز بودن پورت 445 امتحان میکنیم
Start->run->CMD
را برای باز کردن یک صفحه کامند پرومت بزنید و بعد با دستور
telnet ip 445
امتحان میکنیم که ایا پورت 445 باز است یا نه البته شما اگر حرفه ای هستید حتما مثل هکر های حرفه ای برای این کارها یک برنامه خاص را استفاده میکنی بنا به سلیقه خودتان که از چه برنامه ای خوشتان میاد ولی در اینجا از دستوراتی استفاده میکنیم که هر کسی خواست این کار را انجام بدهد نیاز به برنامه خاصی نداشته باشه و با کمترین امکانات میخوایم به نتیجه برسیم
خوب توجه کنید به جا ای پی در دستور بالا باید ای پی قربانی را وارد کنید و اگر این دستور را وارد کردید و اتصال برقرار شد یعنی پورت 445 باز است پس گام اول را برداشتید و اگر اتصال برقرار نشد و پیغام خطا دریافت کردید قربانی شما به این نوع حمله نفوذ پذیر نیست
خوب حالا به گام دوم میرویم در زیر کد های حمله به این پورت را مشاهده میکنید این کدها را باید کامپایل بفرمائید و فایل اجرایی که بدست می اورید را بصورت زیر استفاده میکنید




expl [options]



در خط بالا طرز استفاده به این ترتیب است اولین کلمه expl نام فایل اجرایی است که بعد از کامپایل ایجاد کردید target یک عدد یک رقمی است که مقدار 0 برای ویندوز ایکس پی است و مقدار 1و2 برای ویندوز 2000 است در اخر این نوشته طرز تشخیص اینکه کدام عدد را استفاده کنید یعنی از کجا بفهمید قربانی ویندوز ایکس پی است که 0 بزنید یا قربانی ویندوز 2000 است که 1 یا 2 بزنید را میخوانید
victim ip همان ای پی قربانی شما است که پورت 445 ان باز بود
binport شماره پورتی است که میخواهید روی دستگاه قربانی برای شما باز بشود و به ان پورت وصل بشوید و قربانی را هک کنید
option یک دستور است که در ادامه تک دستور این برنامه را توضیح میدهم



خوب دوست من کار بسیار ساده است فرض کنید ای پی قربانی من 217.0.0.1 است و من طبق ان چیزهایی که بالا گفتم این کارهای را به تریتب انجام میدهدم
1- Start --> Run --> CMD
2- Telnet 217.0.0.1 445
3- اگر وصل شد از برنامه حمله که قبلا کامپال کردم و الان اماده استفاده است استفاده میکنم
4- پنجره قبلی را که در 2 دستور قبل باز کردم میبندم
5- Start->Run->CMD
6-expl.exe 0 217.0.0.1 24745
----بعد از اینکه دستور خط 6 را زدنید این نوشته ها را مشاهده میکنید----
* [*] Target: IP: 217.0.0.1: OS: winXP [universal] lsass.exe
* [*] Connecting to 217.0.0.1:445 ... OK
* [*] Attacking ... OK
7-حمله انجام شد و پورت مورد نظر شما که در خط شماره 6 من شماره پورت 24745 را انتخاب کردم الان باز شده تا ما وارد دستگاه قربانی بشویم
8-Start-->Run-->CMD
9-telnet 217.0.0.1 24745
10-به احتمال 95 درصد شما موفق شدید دستگاه قربانی را هک کنید و این خطوط را مشاهده خواهید کرد
* Microsoft windows XP [Version 5.00.2600]
* (C) Copyright 1985-2001 Microsoft Corp.
*
* C:\WINNT\system32>
11- دوست من در این جا شما هر دستوری بزنید روی دستگاه قربانی اجرا میشود مثل اگر بزنید format C: می توانید هارد قربانی را فرمت کنید
ولی توجه کنید یک هکر در اوج قدرت دست به خرابکاری نمیزنه !!! پس هر کاری خواستید بکنید ولی خرابکاری نه !!!



و اما چطوری تشخیص بدهید که دستگاه قربانی شما ویندوز 2000 است که از عدد 1 یا 2 استفاده کنید یا ویندوز ایکس پی هست که از عدد0 استفاده کنید ؟ شما کافی است که همان دستور بالا را که برای حمله استفاده مکنید بزنید و فقط به اخرش -t اضافه کنید یعنی اینطوری
expl 0 217.0.0.1 24745 -t
بعد از زدن این دستور برنامه به شما نسخه ویندوز را اعلام میکند اگر نسخه ویندوز را winnt 5.0اعلام کرد یعنی ویندوز 2000 است و شما عدد 1 یا 2 استفاده کنید و اگر winnt 5.1 را اعلام کرد ویندوز ایکس پی است


       جالب بود اگه براتون جالبه نظر بدین تا من دو روش دیگه هم بگم

مهم ترین اتفاق زندگی هنرمندان در سال ۸۶

 از هنرمندان سینما و موسیقی درباره مهم‌ترین اتفاقی که در سال 86 برایشان رخ داده بود پرسیدیم.

بعضی از هنرمندان به اتفاقات مهم زندگی شخصیشان اشاره کردند و بعضی دیگر به اتفاقات کاری.

گوهر خیراندیش: بازی در تئاتر «بانوی سالخورده» در کنار استادم حمید سمندریان که 30 سال پیش در دانشگاه همین نقش را برایش بازی کردم و حالا درست در سن و جایی که به نقش نزدیک بودم دوباره این نقش را بازی کردم.

نیکی کریمی: امسال در دو جشنواره کن و برلین داور بودم.

هانیه توسلی: همکاری با حسن فتحی.

عمار تفتی: کار کردن با حسن فتحی.

حمید عسگری: امسال آلبوم «کما»ی من پرفروش‌ترین آلبوم شد.

علی تفر شی: امسال سال هنری خوبی برای من بود و کنسرتهایی که با ارکستر سمفونیک داشتم بهترین اتفاق بود. 4 شب سمفونی «ایثار» به رهبری مجید انتظامی، اجرای سه قطعه همراه با پیانوی آندره آرزومانیان در تالار وحدت، کنسرتی به همراه ارکستر سمفونیک و مجید انتظامی در اصفهان و 9 شب اجرای کنسرت «این فصل را با من بخوان» به رهبری مجید انتظامی.

بهاره افشاری: فارغ التحصیلی دانشگاهی پس از 5 سال (خنده) و کار کردن در فیلم «تسویه حساب» به کارگردانی خانم تهمینه میلانی.

شراره رخام: تجربه سال 1386 برای یکبار و همیشه.

نیما نکیسا: شکستگی مچ پایم.

فریدون آسرایی: انتشار آلبومم پس از سه سال.

ژاله صادقیان: درست با شروع سال جدید آنهایی که خودشان صاحب نام هستند در مقام داوری قرار گرفتند و من را به عنوان مجری برتر انتخاب کردند که برایم اتفاق قشنگی بود.

نادر سلیمانی: سر دو فیلم هستم که نمی‌دانم چه کنم!

شهرزاد عبدالمجید: به ایران برگشتم.

شهرام عیوضی: آلبومم را آماده ارائه به بازار دارم را جمع آوری کردم و همچنین بعد از 10 سال با فیلم «عطش» طعم بازیگری را چشیدم.

فرمان فتحعلیان: اینقدر گرفتاری زیاد بوده که مورد خاصی به نظرم نمی‌آید.

رضا صادقی: افتتاح بلک شاپ رستورانم و ازدواج خیلی از دوستانم اتفاق‌های سال 86 بود و به جز آن اتفاق خاص دیگری پیش نیامد.

خاطره اسدی: بالاخره لیسانس بازیگری نمایشم را بعد از 5 سال گرفتم.

فرشید شفیعی: بازی در «ماه قرمز» سعید ابراهیمی‌فر.

ستاره اسکندری: بعد از سالها توانستم با گروه تئاتر «زیتون» کار دیگری را شروع کنم به نام «تار اول» که در مورد پارچه است. این اتفاق فصل جدیدی در زندگی من است چون تا به حال بازی می‌کردم حالا بافت پارچه می‌کنم.

امیر تاجیک: من امسال خودم را پیدا کردم! سال خودشناسی من بود و توانستم در تنهایی‌هایم خودم را پیدا کنم. من تا به حال فکر می‌کردم که عاشق هستم ولی امسال عشق واقعی را که زمینی هم نبود پیدا کردم.

لیلا برخورداری: قبولی در فوق‌لیسانس در رشته کارگردانی آنهم به دلیل معدل بالا بدون کنکور قبول شدم.

سروش صحت: اتفاقات عجیبی که از شنیدنش شاخ درآوردم فوت بابی فیشر بود که سالها کسی صحبتی از او نمی‌کرد و همین طور علی فنایی ورزشکار جوانی دوست‌داشتنی و سرحال که به او نمی‌آمد حالا حالاها فوت کند.

احسان خواجه امیری: حضور در سریال «میوه ممنوعه»… ارائه آلبوم «سلام آخر» و کنسرت موفق تالار وزارت کشور بهترین اتفاقاتی بود که در زندگیم رخ داده.

کاظم احمدزاده: اتفاق خاصی که در رأس هرم باشد برایم رخ نداده.

مهدی مقدم: آلبوم «سونامی» بعد از سه سال به بازار ارائه شد.

بهاره رهنما: بازی در فیلم «دایره زنگی».

رضا رویگری: بازی در «مختار» که یک پروژه 4 ساله است.

محراب پیمان‌خانی: به دنیا آمدن بچه دومم.

شقایق دهقان: مادر شدن.

طناز طباطبایی: بازی در سریال «میوه ممنوعه».

مازیار عصری: تقریباً اتفاق مهمی برایم نیفتاد به جز این که به دلیل کم‌کاری و تنبلی دوستانم آلبومم حاضر نشد.

آزاده آل‌ایوب: سفر به یادماندنی و از دل نرفتنی مکه.

سام درخشانی: پخش دو سریال همزمان با هم و عکس‌العمل‌های خوب مردم و یک پله پیشرفت.

ایرج نوذری: بعد از سالها علاقه شخصی و درونی به رشته مورد علاقه‌ام کنگ‌فو پرداختم و یک سبک رزمی سینمایی و نمایشی به همراه مدیربرنامه‌هایم آنیوس دانه‌کار را پایه‌گذاری کردیم که به ثبت رسید.

بهنوش بختیاری: بهترین اتفاق مردم مهربانی بودند که لطفشان از سابق بیشتر شده و من مدیون انرژی مثبت آنها در حین پخش سریال «چارخونه» بودم و اتفاق بدی که برایم رخ داد بیماری مادرم که به بیمارستان کشید شد و این سبب بهم ریختگی روحی و جسمی من شد.

محسن طنابنده: گرفتن سیمرغ.

بهروز صفاریان: فوت عمویم.

امیر جعفری: به دنیا آمدن پسرم به نام «آیین».

کاوه سماک باشی: بستن قرارداد با پروژه آتش نشان افخمی به نام «عملیات 125» و دعوت از سوی بهرام بیضایی برای بازی در «لبه‌ پرتگاه».

خاطره حاتمی: کسی را که 24-25 سال ندیده بودم برای اولین بار در سال 86 دیدم.

نگار فروزنده: کار با آقای حاتمی‌کیا در فیلم «دعوت» و بازی در فیلم «دایره زنگی». خیلی این دو پروژه را دوست داشتم.

سپند امیرسلیمانی: اکران «اخراجی‌ها» و دیده نشدن من.

آنا نعمتی: موفقیت فیلم پارک‌وی.

سحر ولدبیگی: مهم‌ترین اتفاق فقط مختص سال 86 نیست اتفاقی که هر سال با زیبایی هر چه تمام‌تر اتفاق می‌افتد آنهم تغییر فصل‌هاست. اگر جزئی‌تر بگویم آمدن شب و روز، طلوع و غروب خورشید هر چند سال یکبار کسوف و خسوف… بس است یا باز هم بگویم؟!

لیلا زارع: یه اتفاق شخصی که خیلی سختی کشیدم و درس‌های بزرگی از آن گرفتم.

روناک یونسی: سه اتفاق مهم در سال 86 برایم رخ داد. اول رفتن به مکه بود. دوم فوت پدربزرگم که برایم قهرمان بود و سوم فیلمنامه «زینب» که ارتباط خوبی با آن برقرار کردم.

بهنوش طباطبایی: یک دوست خوب را از دست دادم.

نیما شاهرخ‌شاهی: موفقیت اکران پارک وی. این فیلم سوپر استار نداشت اما فروش خوبی داشت.

شهره سلطانی: امسال تئاتر کار نکردم. هر سال من یک تئاتر کار می‌کردم.

سحر زکریا: اتفاق خاصی برایم نیفتاد که خیلی مهم باشد.

السا فیروزآذر: رفتن مجدد به دانشگاه از کاردانی به کارشناسی.

رضا یزدانی: اتفاق‌ها همه معمولی بودند. آلبوم جدیدم به مراحل آخری خود رسیده است.

مریم کاویانی: خرید خانه بعد از 5-6 سال سعی و تلاش.

فرزاد مؤتمن: ساخت فیلم «صداها».

حسین رفیعی: تولد دخترم نارگل.

ملیکا زارعی: اتفاق زیاد بوده نمی‌دانم کدام را بازگو کنم.

ماه‌ چهره‌خلیلی: یک سال تجربیات من بیشتر شده و چند کار به کارنامه‌ام اضافه شده. وقتی با ذهنیت مثبت پیش بروی و برنامه‌ریزی درستی داشته باشی پیشرفت کاری نیز خواهی داشت. امسال با رزومه کاری خوبی شروع کردم.

فرزاد فرزین: یکی دو کنسرت در ایران و خارج از ایران داشتم و فیلم «پسران آجری» با بازی من اکران شد.

ویشکا آسایش: یک نقش در «مختارنامه» دارم که از لحاظ کاری برایم خیلی مهم است.

دکتر محمد صادقی: مردم به من خیلی اظهار لطف می‌کنند. سال خوبی بود طی این سال با کارهایم بیشتر مورد لطف قرار گرفتم خصوصاً در این چند ماه اخیر.

آرش سبحانی: سال خوبی نبود و اتفاق خاصی نیفتاد.

شهره قمر: اکران فیلم «انعکاس» در جشنواره فیلم فجر.

راز های شگفت انگیز از زند گی انیشتین

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول[e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده کنید!

1-او با سر بزرگ متولد شد
وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

2-حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود
مطمئنا انیشتن می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.

3-او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود
انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.
به بیان او “من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4-او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد
درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.
در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود احساس نمی کرد.

5-علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت
انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

6-او فقط یکبار رانندگی کرد
انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان،شنوندگان حضور داشت.
انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.
یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.
او قبول کرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.
در این حین راننده باهوش گفت “سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید”سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

7-الهام گر او یک قطب نما بود
انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

8-راز نهفته در نبوغ او
بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.
اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروی تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.
علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است..

عکسی عجیب از رضا عطاران و خاطره حاتمی

با دیدن این عکس باور نمی‌کنید که رضا عطاران را می‌بینید. این عکس رضا عطاران و خاطره حاتمی را با گریم خاصی در فیلم «قرنطینه» نشان می‌دهد.

رضا عطاران

رضا عطاران